اگرچه دورۀ صفویه از حيث علوم مختلف، بالاخص پزشکی، به هيچ روي نميتوانست نظير دوراني باشد كه بزرگان علم را در ايران مانند ابن سینا و رازي و اهوازی و همانند آنان پرورش داده بود، امّا نهضت فكري اسلامي خاصي را كه از قرن پنجم و ششم هجري در ايران آغاز شده بود، ادامه ميداد و از اين روي عهد توقف در انديشههاي پيشينيان و عدول نكردن از آن مقولهها بود، و اگر بحثي درميگرفت در نحوۀ تلقي آن مقولات بود، نه از باب شك و ترديد در آنها يا قبول و انكار آنها به صرافت طبع. پزشکی نیز از این رویه مستثنی نبود.
از طرفی زبان اصلي اين عهد در دانشهاي شرعي عربي بود؛ و زبان فارسي در اين مورد عنوان زبان درجۀ دوم داشت. امّا در پارهاي از دانشها مانند رياضيات و هيئت و نجوم و پزشكي و داروشناسي غلبه با كتابهاي فارسي بود؛ چنان كه ميتوان در اين گونه علوم زبان فارسي را مقدّم بر زبان عربي دانست و البته اين نهضتي است كه از دوران پيش به عهد صفوي انتقال يافت؛ و اين نكته هم نبايد فراموش شود كه به اقتضاي عهد هيچ يك از اين دسته كتابها در مقام و مرتبۀ كتابهاي معتبر قديم كه به همين زبان نوشته شده باشد، مانند دانشنامه و ذخيره و نظاير آنها، نيست.
کتابی که پیش روی عزیزان است، یکی از آثار پزشکی به یادگار مانده از این دوره است که توسط حکیمی نسبتاً گمنام به نام حکیم محمدکاظم بن فتحالله فتحانی معلّم کاشانی به زبان فارسی تألیف یافته تا برای عامۀ مردم قابل استفاده باشد؛ چراکه به قول خود وی در مقدمۀ کتابش، اکثر کتب پزشکی تا آن روزگار عربی بوده و فهم و استفادۀ آن برای همگان میسّر نبوده است.
دربارۀ مؤلف اطلاع چندانی در دست نیست و دو نقل قول دربارۀ نام اصلی وی وجود دارد که به قرار زیر است:
1- «محمدکاظم بن فتحالله فتحانی معلم کاشانی»، بنا به تصریح خود مؤلف در آغاز همین نسخه، که تا به حال یگانه نسخۀ شناخته شده از آن در کتابخانههای ایران است.
2- «محمدکاظم بن فتحالدین محمد کاشانی فتحخانی»، بنا به نوشتۀ مرحوم ذبیحالله صفا در تاریخ ادبیات در ایران (ج5، ص356) و استاد منزوی در فهرستوارۀ کتابهای فارسی (ج5، ص3454)، و عنوان همین کتاب به صورت «دستور العلاج».
امّا چنانکه ذکر شد، بنا به تصریح و تأیید همین نسخه، که نسخۀ کهنی هم هست (مکتوب سدۀ 11 هـ.ق.) عنوان و نام مؤلف قطعاً چنین است که یاد کردیم. البته دور از ذهن نیست که «فتحانی» صورت تغییر یافتۀ «فتحخانی» باشد، امّا باید دنبال قراین بیشتری بود.
نسخۀ ما اگرچه تنها نسخۀ شناخته شده و قابل دسترس در کتابخانههای ایران است، امّا در دیگر کتابخانههای جهان میتوان از نسخۀ کتابخانۀ ملی پاریس یاد کرد که با عنوان دستورالعلاج در فهرست بلوشه (ج2، ص876) معرفی شده و استوری (پزشکی، ص315) نیز از آن یاد کرده است.
دقیقاً بر ما معلوم نیست که مؤلف در چه سالی به دنیا آمده و چند سال زیسته و کی از دنیا رفته است. کتاب نیز فاقد هرگونه اطلاعات در این زمینه است و ضمن آن به نام هیچ مهدیعلیه اشاره نشده است. امّا بیگمان با توجه به سبک نگارشی و اصلاً انگیزۀ تألیف، که خود در مقدمه اشاره نموده، بسیار مشابه آثار تألیفی در دورۀ صفویه است. ضمن آنکه مرحوم صفا (همانجا) «فتحخانی» را از اطبای دورۀ صفویه یاد کرده است.
کتاب دربارۀ بیماریهاست و محور اصلی آن در معرفی علامات امراض و سپس علاجات و تجویز نسخههای درمانی برای هر یک است. ساختار کتاب، یا لااقل نحوۀ بیان علامات و علاجات بسیار مشابه الاسباب و العلامات نجیبالدین سمرقندی (متوفی 618ق.) است.
الاسباب و العلامات سمرقندی خلاصۀ مفید و کاربردی کلّ طبّ در بالین یک بیمار است؛ زیرا در ابتدا تمام بیماریها را جزء به جزء، از سر تا قدم ذکر میکند، سپس بیماریهایی که مربوط به کلّ اعضا میباشد، بیان میکند و در ادامه به مباحث زیبایی، جراحات، شکسته بندی و مسمومات پرداخته است و این یعنی خلاصهای از کلّ مباحث کاربردی طبّ. در این کتاب هر بیماری ابتدا تعریف میشود، سپس علل مختلف بروز آن عارضه و عوارض مختلف ناشی از آن بررسی و بیان میشود. نکتۀ جالب آنکه مؤلف در قسمتهای مختلف در مورد این که چگونه یک سبب موجب به وجود آمدن یک علامت میشود، توضیح کافی و لازم میدهد و قبل از بیان درمان یک عارضه، تشخیصهای افتراقی مهم بیماریها را بیان میکند و در قسمت درمان نیز ضمن بیان درمان، محدودیت و ممنوعیت و خطرات بعضی از درمانهای نامناسب را میآورد. خوانندگان آن به این نتیجه خواهند رسید که این کتاب، طبیب را در کمترین زمان به سمت صحیح درمان بیمار خویش هدایت میکند.
میبینیم سوای مباحث کلّی، لبّ العلاج کاشانی خلاصه و چکیدهای از کتاب سمرقندی، به اضافۀ منابع مشابه احتمالی دیگر و یافتههای خود مؤلف است که یکجا جمع آمده و یک دستورالعمل درمان امراض مختلف را به دست داده است.
کتاب حاضر در دو مقاله و یک خاتمه است. مقالۀ اوّل خود 24 باب است و مقالۀ دوم به حمّیّات (تبهای) مختلف پرداخته است. متأسفانه نسخۀ ما فقط تا باب دهم از مقالۀ اوّل را دارد؛ یعنی در واقه بیش از نصف کتاب مفقود است. امّا با توجه به اهمیّت بیش از حد آن انتشار این کتاب ولو با اتکا به قسم باقی مانده ضروری و بسیار قابل استفاده ایت. نسخههای درمانی دقیق و مجرّب آن، حاکی از مهارت این پزشک ناشناخته است که سالها در پردۀ گمنامی مانده است. شاید اگر نسخۀ پاریس را به دست آوریم -و البته اگر آن نسخۀ کاملی باشد- بتوانیم در چاپ بعدی آن متن کاملی از این کتاب ارائه دهیم.
در فهرست دنا (ج8، ص1009) از دو نسخه از آن یاد شده، که همان نسخۀ خطی مرکز احیاست؛ و دومی نسخۀ عکسی است که از همان نسخۀ اصلی تهیه شده و در مرکز نگهداری میشود.(نک: فهرست نسخههای خطی مرکز احیا، ج1، ص25و28؛ و فهرست نسخههای عکسی مرکز احیا، ج6، ص365-366).
لذا تنها نسخۀ خطی موجود از این اثر در کتابخانههای ایران، نسخۀ مرکز احیای میراث اسلامی در قم به شمارۀ 12 میباشد که به خط نستعلیق از سدۀ یازدهم هجری است در 101 برگ 14 سطری با ابعاد 5/13 * 19.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.